کارای عید
با بابا کارای عید و از یک هفته به عید شروع کردیم. یک هفته طول کشید تا کارامون تموم شد. ببخشید پسر عزیزم یه کوچولو اذیت شدی. کل کارا رو بابا انجام میداد هم سر کار می رفت هم تو خونه کار میکرد دلم نمی اومد بزارم دست تنها کار کنه یه خورده منم کمکش میکردم تا زیاد خسته نشه.خاله فاطمه و خاله طاهره می خواستن بیان کارای عید مو انجام بدن ولی بابا نذاشت گفت مزاحم کسی نشو من خودم همه کارا رو میکنم. یه شب باباجون اومد به خوابم. توی خوابم داشت به بابا کمک میکرد. برای بابا تعریف کردم که بابام اومده کمکش چون داره به من کمک میکنه، می خواسته ازش تشکر کنه. بابا خیلی زحمت کشید دست گلش درد نکنه. بابا خیلی تو رو دوست داره و بخاطر تو حاضره هر کاری بکنه....